دانلود مجموعه فیلمهای استاد بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زادهٔ ۵ دی ۱۳۱۷) فیلمساز و نمایشنامهنویس و پژوهشگر سرشناس ایرانی است. از کارهای وی میشود کارگردانی فیلم و نمایش، تدوین فیلم، تهیهٔ فیلم، مقالهنویسی، نگارش یکی دو داستان و چند شعر و بیش از چهل فیلمنامه و بیش از سی نمایشنامه و انبوهی پژوهش تاریخی و استادی در دانشگاه را برشمرد. بیضایی از فیلمسازانِ صاحبسبک و معتبر سینمای ایران و از نویسندگان برجستهٔ ادبیات نوین فارسی بهشمار میرود. بعضی از نمایشنامههایش به انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و عربی و زبانهای دیگری درآمده و در آسیا و اروپا و آمریکای شمالی چاپ و اجرا شدهاست. ده فیلم بلند و چهار فیلم کوتاه و کمابیش هفتاد کتاب و نمایشهایی بر صحنههای شهرهای مختلف ایران و گاه غیر از ایران از سال ۱۳۴۱ به بعد کارنامهٔ هنریِ بیضایی را تشکیل میدهد.
بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایشنامه نویسی، در سینما عرصههای دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کردهاست. رگبار، چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهمترین آثار وی هستند. مژده شمسایی چهره پرداز و بازیگر، همسر اوست. بیضایی از کارگردان های صاحب سبک و معتبر سینمای ایران بوده است.
نام فیلم | سال تولید | نوع فیلم | توضیحات |
عمو سیبیلو
|
۱۳۴۹ | فیلم کوتاه |
عمو سیبیلو نام فیلمی ۲۸ دقیقهای است به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی (بر اساس داستان کوتاهی از فریدون هدایتپور) از سال ۱۳۴۹.
|
سفر
|
۱۳۵۱ | فیلم کوتاه |
سفر فیلمی نیمساعته به کارگردانی بهرام بیضایی است که در سال ۱۳۵۱ ساخته شد. |
رگبار
|
۱۳۵۱ | فیلم بلند |
آقای حکمتی (پرویز فنیزاده)، آموزگار جدید مدرسهای در جنوب شهر، در آغاز ورود به کلاس درس یکی از شاگردانش به نام مصیب (عباس دسترنج) را از کلاس بیرون میکند. عاطفه (پروانه معصومی)، خواهر مصیب، به اعتراض نزد آقای حکمتی میرود و حکمتی به او ابراز علاقه میکند. آقا رحیم (منوچهر فرید)، قصاب محله، نیز دل با خواهر مصیب دارد. از طرف دیگر آقای مدیر (محمدعلی کشاورز) و همسرش (پروین سلیمانی) مایلند دختر خود (فرخنده بارور) را به عقد آقای حکمتی درآورند؛ ولی حکمتی اعتنایی به دختر مدیر ندارد. حکمتی برای پر کردن اوقات فراغتش تصمیم میگیرد به تنهایی تالار نمایش ویران و متروک مدرسه را مرمّت کند. چند بار آقا رحیم برای این که آقای حکمتی را از میدان عشق به در کند تهدیدش میکند، اما رابطهٔ حکمتی با عاطفه ژرفتر میشود. تالار نمایش مدرسه با یک برنامهٔ نمایشی افتتاح میشود، و پس از آن حکم انتقال حکمتی به او ابلاغ میشود، و او به ناچار مدرسه و محله را ترک میکند… |
غریبه و مه
|
۱۳۵۱ | فیلم بلند |
در یک آبادی پرتافتادهٔ کنار دریا اهالی قایقی میبینند که به سوی ساحل پیش میآید. قایق را از آب میگیرند و در آن غریبهای خسته و زخمی مییابند که نامش آیت (خسرو شجاعزاده) است و نمیداند چه بر سرش آمده. تنها به یاد میآورد که کسانی بر سرش ریخته بودهاند و او توانسته بگریزد. آیت در آبادی میماند و میکوشد خود را بشناسد و بداند که از کجا آمدهاست؛ اما همواره نگران است که ناشناسانی که زخمیَش کردهاند بازش یابند. زنی به نام رعنا (پروانه معصومی) که دریا شوهرِ ماهیگیرش را به کام مرگ کشیده و پس نداده است، دورادور کنجکاو احوال آیت است. او داسی خونین از قایق آیت مییابد که علامت عجیبی بر رویش نقش شده؛ و اهالی آیت را به محاکمه میکشند. آیت داس را خاک میکند. اهل آبادی برای آن که آیت با ایشان محرم باشد…. |
کلاغ
|
۱۳۵۶ |
اصالت (حسین پرورش) در جستجوی موضوعی برای ساختنِ یک برنامهٔ تلویزیونی است که یک آگهی در روزنامهٔ عصر میبیند که نوشته دختر جوانی گم شده و یابنده با نشانی مندرج در آگهی تماس بگیرد. عکس دختر گمشده به نظر اصالت آشنا میآید، و میکوشد به یاد آورد که او را کجا دیده است. شبهنگام آسیه (پروانه معصومی) به دورهٔ هفتگی همکاران میرود، و موضوع دختر گمشده را به طور شوخیآمیز به میان میآورد. آسیه آموزگار مدرسهٔ کر و لالهاست و در منزل خاطرات مادرشوهرش را مینویسد، که از خانوادهٔ اصیل و متجدّدی بوده است. اصالت به نشانی داده شده در آگهی میرود و متوجه میشود که نشانی مربوط به سی سال پیش است. آسیه نیز به موضوع دختر گمشده علاقه نشان میدهد. همکاران اصالت موفق میشوند با یک تلفن دروغین او را به تهیهٔ گزارشی از آلودگی هوا بکشانند…. |
|
چریکه تارا
|
۱۳۵۷ | فیلم بلند |
بیوهزنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو کودک کمسن و سالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومه اش بازمیگردد. در راه میشنود که پدربزرگش مرده، و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمی خورد که جامهٔ تاریخی پوشیده و شتابان میگذرد. تارا میان میراث پدربزرگ شمشیری مییابد که نمیداند با آن چه کند؛ تارا میکوشد شمشیر را به جای داس درو به کار گیرد؛ اما شمشیر به این کارها نمیآید و تارا آن را به رودخانه میاندازد. تارا از نو مرد تاریخی را، که سرداری از تبار جنگجویان منقرض شدهاست، میبیند، که از آنها جز شمشیر پدربزرگ هیچ نشانی نماندهاست. مرد تاریخی ناپدید میشود و تارا در موقع جزر دریا شمشیر را مییابد و آن را به مرد تاریخی میدهد؛ اما او که عاشق تارا شدهاست قادر نیست به دنیای خود بازگردد…. |
مرگ یزدگرد
|
۱۳۶۰ | فیلم بلند |
مرگ یزدگرد فیلمی است که بهرام بیضایی از روی نمایشنامهاش به همین نام به سال ۱۳۶۰ ساخته. فیلمی که ششصدوسیوپنج پلان است، بدون یک زاویهٔ تکراری در یک محیط بسته با شش تا بازیگر . . . بیضایی نمایشنامهٔ مرگ یزدگرد را به سال ۱۳۵۸ نوشت و به نمایش درآورد و متنش را منتشر کرد. سال بعد نمایشنامه را به صورت کتابی جداگانه نیز منتشر کرد. سال ۱۳۶۰ آن را به فیلم درآورد.ساخت
|
باشو غریبه کوچک
|
۱۳۶۴ | فیلم بلند |
در یکی از بمبارانهای جنوب کشور در جریان جنگ ایران و عراق، پسرکی به نام «باشو» که ویرانی خانه و خانواده خود را بهچشم دیده، خود را به کامیونی در حالِ کوچ میاندازد و در آن خوابش میبرد و زمانی که چشم میگشاید، کامیون به شمال کشور رسیدهاست. او از ترس انفجارهایی که برای عملیات راهسازی است، میگریزد و در آن سوی جنگل، به مزرعه زنی به نام «ناییجان» میرسد که با دو فرزندش و در غیاب شوهری که برای کسب درآمد به سفر رفته، زندگی و کار میکنند. ناییجان به باشو نان و آب میدهد و میکوشد بداند کیست و زبان او را بفهمد. اما زبان پسرک جنوبی برای او قابل فهم نیست؛ همچنان که باشو هم نمیتواند زبان محلی او را دریابد. باشو در عوضِ محبتهای ناییجان میکوشد به او در کارها کمک کند و تصور میکند این خواستِ شویِ در سفرِ ناییجان هم هست؛ غافل از آن که شوهر ناییجان با حضور او که غریبهای بیش نیست، در خانهشان مخالف است…. |
شاید وقتی دیگر![]() |
۱۳۶۵ | فیلم بلند |
مدبّر، گویندهٔ گفتار متن فیلمهای تلویزیونی، در نمایی از یک فیلم مستند همسرش کیان را در سواری مرد ناشناسی میبیند. با کمک کارگردان و تدوینگر مرد بیگانه را که عتیقهفروش است و حقنگر نام دارد میجوید. در دیدار با حقنگر درمییابد که زنی که در فیلم دیده ویدا است که خواهر دوقلوی کیان و همسر حقنگر است. مدبّر به بهانهٔ ساختن فیلمی دربارهٔ آثار عتیقه همراه همکارانش به خانهٔ حقنگر راه یافته و از کیان میخواهند که به جمع ایشان بپیوندد. کیان پس از دیدارِ ویدا پی میبرد که پدرشان در کودکی مُرده و مادر نیز کیان را از سرِ تنگدستی سر راهی گذاشته و او را زن و مردی دیگر پروردهاند. کیان پس از ترک خانهٔ حقنگر آسوده میشود که خود را بازیافته است. |
مسافران
|
۱۳۷۰ | فیلم بلند |
مهتاب، خواهر ماهرخ، همراه شوهر و دو پسر خردسالش با یک سواری کرایه از شمال به سوی تهران راه میافتند تا آینه موروثی نوعروس خانواده را به جشن عروسی ماهرخ برسانند. در راه زنی روستایی با ایشان همسفر میشود، اما همگی در تصادف با یک نفتکش جان میسپارند. خبر به خانواده میرسد و عروسی به سوگواری تبدیل میشود. گزارشهای پلیس اگرچه صحت تصادف و کشته شدن مسافران را نشان میدهد، نشانی از آینهٔ موروثی پیدا نمیشود. در حالی که همه خانواده مرگ مسافران را پذیرفتهاند، خانم بزرگ دل به سوگ نمیسپارد و چشم به راه میماند تا مهتاب با آینه نوعروس از راه برسد. بر خلاف خواستهٔ خانم بزرگ، سوگواری برگزار میشود و نزدیکانِ کشتگان، رانندهٔ نفتکش و شاگردش، مأموران و دیگران در مراسم شرکت میکنند. ولی ماهرخ با حالی پریشان با لباس سفید عروسی پیدا میشود. میان واکنشهای متفاوت حاضران ناگهان مهتاب و دیگر مردگان با آینهٔ موروثی از راه میرسند. بازتاب نور در آینه محفل آنان را غرق در روشنایی میکند. مهتاب آینه را به ماهرخ میسپارد تا عروسی برپا شود. |
سگ کشی
|
۱۳۸۰ | فیلم بلند |
ماجرای فیلم از اواخر پاییز ۱۳۶۷ تا اندکی پس از آن – کمابیش یک سال – در تهران و باغستان میگذرد.یک بانوی نویسندهٔ ایرانی به نامِ گلرخ کمالی، که سال گذشته شوهرش ناصر معاصر را به حال قهر، و به گمان رابطهای میان او و منشی شرکتش ترک کرده بوده، با پایان جنگ به تهران برمیگردد و شوهرش را میبیند که ورشکست شده و در حال رفتن به زندان است. گلرخ متوجه میشود که شریکِ شوهرش با صحنهسازی تمامِ سرمایهٔ شرکت را برداشته و بهطور غیرقانونی از مرز خارج شده و شوهرش مانده با همهٔ بدهیهای شرکت و فشارهای طلبکاران. گلرخ بر خود میداند که در جبران بدگمانیِ بیجایش، حالا به نجات شوهرش بشتابد و با کوشش برای خریدِ چکها و اثبات بیگناهی او، و گرفتن رضایت شاکیان از شوهرش، برای آزادیش از زندان بکوشد. کمکم گلرخ به سادهدلی در حرفه و دنیایی وارد میشود که از اندیشههایش فرسنگها دور است؛ دنیای داد و ستدِ بازار. او با یکیکِ طلبکاران و شاکیان وارد بده بستان و معامله میشود تا رضایتشان از شوهرش را جلب کند؛ و در این کار تا جایی پیش میرود که دیگر راهِ بازگشت ندارد و میفهمد که در جنگی شده که دیگر نباید شکست بخورد. او همه را تاب میآورد، از تحقیر و توهین تا آزار و تجاوز؛ و سرانجام شوهرش را آزاد میکند؛ و شوهر جای تشکر را، چیزی به او میدهد… |
وقتی همه خوابیم
|
۱۳۸۶ | فیلم بلند |
وقتی همه خوابیم نام فیلمی سینمایی ساخته بهرام بیضایی محصول سال ۱۳۸۷ ایران است. بهرام بیضایی پس از هشت سال که از ساخت سگکشی میگذشت پروانهٔ ساخت فیلم جدیدی گرفت. این فیلم بیشتر به لایههای پنهان سینمای ایران توجه دارد و بعضی از مناسبات آن را به چالش میکشد.
|
منبع: ویکی پدیا
دانلود مجموعه فیلم ها از لینک زیر در کانال اپیزود فیلم
ورود به کانال جهت دانلود فیلم ها
واقعا بابت کانال خوبتون ممنونم
از دیدن این همه فیلم کمیاب شوکه شدم
سلام و درود . خیلی متشکرم از این وب سایت خوب و ارزشمند که این جواهرات معرفی میکنید. براتون از صمیم قلبم آرزوی تندرستی و شادکامی و سربلندی دارم.
ندا . م
سپاس از محبتتون
خوشحال میشیم به کانال فیلم های فاخر ما هم سر بزنید
@episodefilmchannel
عالی بود.من کلاغ و رگبار رو دیدم خیلی قشنگ بودن…ممنون